سیاست پولی در کریپتو چیست؟
سیاست سایت تبلیغات پولی در کریپتو به مکانیسمهایی اشاره دارد که برای مدیریت عرضه و گردش ارزهای دیجیتال استفاده میشود. این مکانیسم ها برای اطمینان از پایداری، ثبات و قابل پیش بینی بودن ارزش یک سکه در طول زمان در نظر گرفته شده است.
ارزهای رمزپایه برای مدیریت سیاست پولی خود به پروتکلهای غیرمتمرکز متکی هستند ، برخلاف ارزهای فیات معمولی که توسط بانکهای مرکزی و دولتها کنترل میشوند. این پروتکلها ممکن است حاوی تعدادی ابزار برای تنظیم عرضه ارز دیجیتال از جمله پاداشهای بلوک، تغییرات در سختی استخراج و نرخهای صدور باشند.
به عنوان مثال، بیت کوین ( BTC ) دارای سقف عرضه ثابت 21 میلیون سکه است . با گذشت زمان، سرعت عرضه سکههای جدید به طور مداوم کاهش مییابد و در نهایت با نزدیکتر شدن نرخ عرضه جدید به صفر، باعث ایجاد یک وضعیت کاهش تورم میشود.
برعکس، برخی ارزهای دیجیتال ممکن است از مکانیسمهای جایگزینی برای کنترل سیاست پولی خود استفاده کنند، مانند سیستمهای اجماع اثبات سهام (PoS) که از سهامداری برای تشویق فعالیت شبکه و کنترل عرضه ارز دیجیتال استفاده میکنند.
چگونه ارزهای دیجیتال ارزش پولی دارند؟
ارزهای رمزنگاری شده دارای ارزش پولی هستند زیرا مردم مانند هر ارز یا دارایی دیگری به آنها ارزش می دهند.
ارزش یک ارز دیجیتال در درجه اول تحت تأثیر نیروهای بازار عرضه و تقاضا است . اگر تعداد خریداران بیشتر از فروشندگانی باشد که آماده پذیرش پیشنهادات آنها هستند، یک ارز دیجیتال گرانتر میشود. با این حال، اگر تعداد فروشندگان یک ارز دیجیتال بیشتر از خریدارانی باشد که آماده خرید آن هستند، قیمت کاهش می یابد.
مطالب مرتبط: توکنومیکس چیست؟ راهنمای مبتدیان در مورد عرضه و تقاضای ارزهای دیجیتال
سایر عواملی که می توانند بر ارزش یک ارز دیجیتال تأثیر بگذارند عبارتند از کاربرد، امنیت و پذیرش آن. به عنوان مثال، ارز دیجیتالی که به طور گسترده به عنوان نوعی پرداخت شناخته می شود و مورد استفاده واضحی دارد، احتمالاً ارزش بیشتری نسبت به ارز دیجیتالی دارد که به طور گسترده پذیرفته نشده است. علاوه بر این، ارزهای رمزپایه با ویژگیهای امنیتی قوی و سابقه قابل اعتماد، اغلب ارزشمندتر از ارزهای دیجیتال با امنیت ضعیف یا سابقه هک و نقص هستند.
ارزهای دیجیتال چه تاثیری بر سیاست پولی خواهند داشت؟
اگرچه تأثیر دقیق به میزان استفاده گسترده و ادغام ارزهای دیجیتال در سیستم مالی فعلی بستگی دارد، ارزهای دیجیتال این پتانسیل را دارند که از طرق مختلف بر سیاست پولی تأثیر بگذارند.
در اینجا چند راه ممکن وجود دارد که ارزهای دیجیتال می توانند بر سیاست پولی تأثیر بگذارند:
- کاهش کنترل بر عرضه پول: به دلیل ماهیت غیرمتمرکز ارزهای دیجیتال و فقدان نهاد کنترل کننده مرکزی، ابزارهای استاندارد سیاست پولی مانند چاپ پول یا تغییر نرخ بهره ممکن است مانند ارزهای فیات روی آنها تأثیر نداشته باشند. این ممکن است قدرت بانکهای مرکزی را برای تأثیرگذاری بر مقدار کل پول فیات در گردش محدود کند.
- منابع جدید داده: مقادیر زیادی از داده های تراکنش تولید شده توسط ارزهای رمزنگاری شده را می توان برای به دست آوردن بینش های مهم در مورد رفتار مصرف کننده و الگوهای اقتصادی گسترده تر مورد استفاده قرار داد. شاید لازم باشد بانک های مرکزی دریابند که چگونه این داده ها را در فرآیند تصمیم گیری لحاظ کنند.
- افزایش رقابت: از آنجایی که ارزهای دیجیتال روشی جایگزین برای پرداخت و ذخیره ارزش ارائه می کنند، ممکن است نسبت به ارزهای سنتی سنتی رقابتی تر شوند. این می تواند بر بانک های مرکزی فشار بیاورد تا ارزهای خود را ثابت و ارزشمند نگه دارند تا رقابتی باقی بمانند. علاوه بر این، بانکها در پاسخ به تهدید بالقوه ارزهای دیجیتال، پروژههای CBDC را آزمایش میکنند که میتواند بانکداری و سیستمهای پرداخت سنتی را مختل کند.
- افزایش شمول مالی: ارزهای رمزنگاری شده این پتانسیل را دارند که به افراد و شرکتهایی که ممکن است به خدمات بانکداری سنتی دسترسی نداشته باشند، دسترسی مالی و شمول بهتری داشته باشند. در نتیجه، سیاست پولی ممکن است تغییر کند زیرا بانکهای مرکزی ممکن است نیاز داشته باشند که چگونه یک سیستم مالی متنوعتر و غیرمتمرکز رفتار خواهد کرد.
مطالب مرتبط: CBDC چیست؟ چرا بانک های مرکزی می خواهند وارد ارزهای دیجیتال شوند؟
چه کسی سیاست های پولی بیت کوین را کنترل می کند؟
سیاست پولی بیت کوین توسط قوانین تعبیه شده در پروتکل نرم افزار بیت کوین کنترل می شود که منبع باز است و به صورت غیرمتمرکز عمل می کند.
قوانین پروتکل نحوه ایجاد و توزیع BTC جدید در طول زمان را دیکته می کند. علاوه بر این، هر گونه تغییر پیشنهادی در پروتکل باید توسط اکثریت کاربران شبکه تایید شود و سیاست پولی بیت کوین را منوط به اجماع کاربران آن کند.
به ویژه، برنامه صدور داخلی پروتکل به عنوان پایه ای برای سیاست پولی بیت کوین عمل می کند. تعداد کل بیت کوینی که تا به حال ایجاد می شود 21 میلیون است. بیت کوین جدید از طریق فرآیندی به نام ماینینگ تولید می شود که در آن کاربران برای حل مسائل چالش برانگیز ریاضی در ازای دریافت پاداش هایی که شامل بیت کوین تازه ایجاد شده می شود، رقابت می کنند.
پاداش استخراج به طور خودکار در هر 210000 بلاک (تقریباً هر چهار سال) به نصف کاهش می یابد، فرآیندی که به عنوان نصف شناخته می شود . این نشان می دهد که با گذشت زمان، نرخ تولید BTC جدید کاهش می یابد و در نهایت منجر به عرضه حداکثر 21 میلیون بیت کوین می شود. یکی از اجزای اصلی سیاست پولی بیت کوین، عرضه ثابت آن است که برای حفظ کمبود و جلوگیری از تورم کار می کند.
آیا استیبل کوین ها مکانیسم انتقال سیاست پولی را تغییر می دهند؟
استیبل کوین ها ممکن است خارج از بانکداری و سیستم های پرداخت متعارف عمل کنند و ممکن است شکل جایگزینی از پرداخت و ذخیره ارزش ارائه دهند که این پتانسیل را دارد که نحوه انتقال سیاست های پولی را تغییر دهد.
یک مکانیسم کلاسیک انتقال سیاست پولی شامل استفاده از ابزارهای مختلفی مانند تغییر نرخ بهره توسط بانکهای مرکزی برای تأثیرگذاری بر عرضه پول، اقدامات مؤسسات مالی و رفتار مردم است. با این حال، استیبل کوین ها ممکن است جدا از این پویایی های مرسوم عمل کنند و ممکن است مستقیماً تحت تأثیر تعدیل نرخ های بهره یا سایر ابزارهای سیاست پولی قرار نگیرند.
به عنوان مثال، استیبل کوین ها ممکن است به عنوان یک دارایی امن در نظر گرفته شوند، به ویژه در دوره های آشفتگی بازار یا غیرقابل پیش بینی بودن اقتصادی. استیبل کوینها ممکن است در این زمانها شاهد افزایش محبوبیت باشند، که ممکن است تأثیر ابزارهای سیاست پولی مرسوم مانند افزایش نرخ بهره را کاهش دهد.
علاوه بر این، استیبل کوین ها ممکن است تقاضا برای ارزهای فیات معمولی را تغییر دهند و بر اثربخشی سیاست پولی تأثیر بگذارند، اگر بخواهند به طور گسترده مورد پذیرش قرار گیرند. با این وجود، برای در نظر گرفتن اثرات استیبل کوین ها بر کل اقتصاد و گنجاندن آنها در چارچوب سیاست خود، بانک های مرکزی ممکن است نیاز به توسعه استراتژی های جدید داشته باشند.
چگونه ممکن است انتخاب های طراحی ارز دیجیتال بانک مرکزی بر سیاست پولی تأثیر بگذارد؟
انتخابهای طراحی، مانند سطح حریم خصوصی – یعنی تراکنشهای ناشناس یا کاملاً قابل ردیابی – که در ایجاد یک CBDC اجرا میشوند، میتوانند پیامدهای مهمی برای سیاستهای پولی داشته باشند.
در ادامه مثال انتخاب طراحی حریم خصوصی، اجازه دهید تاثیر آن بر سیاست پولی را در دو سناریو زیر درک کنیم.
سناریو 1: معاملات ناشناس و غیرقابل ردیابی
اگر CBDC کاملاً ناشناس و غیرقابل ردیابی باشد، ممکن است برای بانکهای مرکزی چالشبرانگیزتر باشد که ابزارهای سیاست پولی خاصی را توسعه دهند که به دادههای تراکنش برای نظارت و کنترل عرضه پول وابسته است.
به عنوان مثال، اگر یک CBDC کاملا خصوصی باشد، شناسایی و توقف فعالیت های غیرقانونی مانند پولشویی و فرار مالیاتی برای بانک های مرکزی می تواند چالش برانگیزتر باشد که ممکن است بر ثبات سیستم مالی و اثربخشی پول تأثیر بگذارد. خط مشی. استفاده از CBDCها برای اجرای سیاستهایی مانند محدودیت سرمایه یا نرخهای بهره منفی نیز ممکن است نظارت و تنظیم را برای بانکهای مرکزی سختتر کند.
محدودیتهای سرمایه، محدودیتهایی در مقدار کل CBDC است که ممکن است یک شخص یا سازمان داشته باشد. محدودیت های سرمایه می تواند به عنوان اقدامی برای جلوگیری از احتکار CBDCها و ترویج مصرف مورد استفاده قرار گیرد که به رشد اقتصاد کمک می کند. با این حال، محدودیتهای سرمایه ممکن است اثرات غیرقابل پیشبینی نیز داشته باشد، مانند افزایش تقاضا برای داراییهای جایگزین یا تغییر ترکیب عرضه پول.
وقتی نرخ سود سپردهها منفی است، سپردهگذاران باید بهجای کسب سود، برای ذخیره وجوه خود به بانک بپردازند – یعنی نرخ سود سپردهها به زیر صفر میرسد. به این نرخ سود منفی در بانک ها گفته می شود، زمانی که بانک مرکزی از سیاست نرخ بهره منفی برای تشویق سرمایه گذاری و هزینه در طول رکود اقتصادی استفاده می کند.
CBDC همچنین ممکن است بانکهای مرکزی را قادر سازد تا سیاستهای نرخ بهره منفی را اجرا کنند که باعث افزایش هزینهها و جلوگیری از احتکار میشود، در صورتی که این سیاستها سودآور هستند. با این حال، سیاست های منفی نرخ بهره ممکن است پیامدهای ناخواسته ای نیز داشته باشد که می تواند با کاهش انگیزه پس انداز کنندگان برای سپرده گذاری پول خود در بانک ها، بی ثباتی مالی را افزایش دهد.
سناریو 2: تراکنش های شفاف و قابل ردیابی
از سوی دیگر، یک CBDC ممکن است اطلاعات مفیدی را در مورد رفتار مصرف کننده و الگوهای اقتصادی به بانک های مرکزی ارائه دهد که در صورت ایجاد کاملا شفاف و قابل ردیابی می تواند فرآیندهای سیاست گذاری آنها را هدایت کند. با این حال، می تواند نگرانی هایی را در مورد حفظ حریم خصوصی و نظارت نیز ایجاد کند.
بنابراین، بانکهای مرکزی باید بهدقت مبادلات بین این سیاستها را در نظر بگیرند و اطمینان حاصل کنند که بهگونهای طراحی شدهاند که از رشد و ثبات اقتصادی حمایت کند و در عین حال خطر یک بحران مالی جهانی دیگر را به حداقل برساند.